|
دوشنبه 13 آذر 1396 :: نويسنده : 💌Fateme
روزی ک گفت دوست داره روزی ک گفتی دوسش داری روزی ک گفتن دوست دارم همه رو اشک ریختم با زور لبخند میزدم و میگفتم دوسش ندارم دروغ میگفتم...نمیخواستم باور کنم دوست دارم مثله الان الان ک یک سال و پنج روز گذشته به همه میگم تموم شده ای و خاطره هات رو ک تعریف میکنم میخندم ولی میون خنده چشمام پر میشه مثله الان ک میگم از چشمم افتادی ولی نمیتونم تحمل کنم اسمت رو از زبونش بشنوم مثله الان ک دارم از دلتنگی خفه میشم ، اشکام میریزه و باز میگم برام هیچی نمیدونم تا کی قرار دروغ بگم به خودم به تو به بقیه به همه شاید ، شاید یه روزی گذرت خورد به این صفحه و خوندی که چه قدر عاشقتم...شاید ، یک شاید محال مثله محال بودن خودت برای من هیچوقت نمیشناسی...نمیدونی منم منی ک یک سال و پنج روزه ، روزی نبود ک بهت فکر نکنم شبی نبود ک بدون خاطرت بگذرونم هوا کمه مهندس هوا کمه و من هنوزم میگم دلتنگت نیستم... و این بی رحمانه ترین کاریه ک با خودم میکنم ۱۳۹۶/۰۹/۱۳ ادامه مطلب نوع مطلب : برچسب ها : ، |